بخوانیم یا تکرار کنیم؟
این روزها موفق شدهام مقداری در مورد تاریخ ایران و بهخصوص قرن اخیر مطالعه کنم. در این زمینه بخشی از یک کتاب مفصل را خواندهام و البته هنوز مشغول خواندن آن هستم. به بخشی از فایلهای ویدئویی یک کلاس درس در مورد ایران که در یک دانشگاه مطرح خارجی ارائه شدهاست نیز گوش دادهام. برایم جالب بود که برداشت ارائه شده و تحلیلهایی که استاد در خصوص مسائل مختلف تاریخ معاصر ایران بیان میکرد با قرائت رسمی ایرانی آنها تفاوت چندانی نداشت. همچنین نکاتی که در خصوص اثرات این تاریخ بر زندگی و رفتار روزانهی ایرانیان حاضر بیان میکرد برای کسی چون من که مطالعات وسیعی در تاریخ ندارد، جذاب بود.
ما ایرانیان آشنایی زیادی با تاریخ خود -چه معاصر و چه کهن- نداریم و نکات مثبت و منفی آن را به درستی نمیدانیم. از تاریخ به چند نام و ادعا کفایت کردهایم و از این که رستم پهلوان بوده است به خویش میبالیم. این وضعیت شاید ناشی از ناکامیهای دهههای اخیر و مخصوصا سلطهی قاجاریان باشد. به نظرم میرسد ملت رنجدیدهی ما مثل شاگردی که نتایج خوبی در امتحان نگرفتهاست دوست ندارد راجع به امتحان و درس صحبت کند و از آن چیزی به خاطر بیاورد. غافل از این که این دوری باطل و سرنوشتی غمانگیز است. در جایی خواندهام که «ملتی که تاریخ خود را نخواند، محکوم به تکرار آن است...»
پ.ن. مدتی قبل مستندی چند قسمتی در مورد تاریخ امریکا دیدم که وقایع تاریخی -از تاسیس تا کنون- و اثرات آنها را به زبانی ساده و البته اغواگر برای نسل جوان مطرح میکرد. دوست داشتم چنین مستندی را در مورد تاریخ معاصر کشورمان میدیدم. (مسلماً بدون اغواگری!)
+ نوشته شده در دوشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۳ ق.ظ توسط حرف دار
|