من هنوز خیلی پیر نشده‌م!

چند وقتی هست که تعداد افرادی که به نحوی دوست دارن از تجربه‌های من استفاده کنن، بیشتر شده. تجربه‌هایی که میتونه خیلی متفاوت باشه. از درس گرفته تا زندگی تا کار و ... . راستش رو بخواید از این که در شرایطی قرار دارم که تجربیات و دانسته‌های من اونقدر مهم هست که عده‌ای بخوان ازش استفاده کنن، خوشحالم و از در اختیار گذاشتن اونا هم دریغ نمی‌کنم. ولی این مسئله یه جنبه‌ی دیگه هم داره و اون اینه که بخش‌هایی از زندگی من گذشته و  دیگه هم برنمی‌گرده! یا اگر بخوام واضح‌تر بگم: «منم پیر شده‌م!»
خوشبختانه هنوز مسائل زیادی هست که هنوز تجربه‌شون نکرده‌م و بسیار پیش میاد در مورد مسئله‌ای جستجو کنم و یا از افراد باتجربه‌تر مشورت بگیرم. این مسائل هم میتونه خیلی متفاوت باشه از درس گرفته تا زندگی تا کار تا تفکر و یادگیری و ... . این مسئله من رو امیدوار می‌کنه که «من هنوز خیلی پیر نشده‌م!»

سالم باشید و موفق!

ادب از که آموختی از بی ادبان!

همه‌ی ما، بدی‌ها و خوبی‌هایی داریم ولی معمولا بیشتر به خوبی‌ها توجه می‌کنیم و حتی سعی می‌شه از بدی‌هامون هم تصویر خوب و توجیه‌شده‌ای ارائه بدیم. به عبارت دیگه، بدی‌هامون رو اونقدرا هم بد نمی‌بینیم!
همه‌‌مون دوست داریم بدی‌هامون رو بفهمیم و برا اصلاح اونا بکوشیم. اما این یه کار ساده نیست! ولی من فکر می‌کنم یه راهکار برا این موضوع به دست آوردم. این راهکار رو از طریق تجربه کسب کردم! (قدرشو بدونید!)
بعضی وقتا هست تا یه ضعف یا ایرادی تو خود آدم هست، خیلی بهش اهمیت نمی‌ده و زشتی اونو درک نمی‌کنه، ولی وقتی همون مسئله رو تو یه نفر دیگه می‌بینه، بهتر متوجه موضوع می‌شه. تو این مواقع آدم سریع سعی می‌کنه برا خودش مسئله رو توجیه کنه و بگه این اونی که من میگم نیست!
آدما اگر بدونن، در صورتی که این توجیه رو انجام ندن، چقدر میتونن روز به روز بهتر و مطلوب‌تر بشن، هیچ وقت اینکارو انجام نمی‌دن!

شاید معنی حرف لقمان که گفت:«ادب از بی‌ادبان آموختم» چیزی تو همین مایه‌ها باشه!

زنده باشید و موفق. عیدتون مبارک.