یکی از صحنه‌های تاریخ معاصر ایران که یادآوری آن و دیدن تصاویرش همیشه شانه‌هایم را می‌لرزاند، آنجاست که آزادگان برگشته از عراق، در حسینیه‌ی جماران، شتابان و بی‌تاب به سمت صندلی خالی امام می‌روند. آن‌ها که در اسارت و در بند دشمن خبر درگذشت رهبر محبوبشان را شنیده‌اند، حالا ناباورانه با جای خالی او روبرو می‌شوند. با معصومیتی که از برادران شهیدشان به یادگار دارند، در فراق پدر معنوی‌شان، اشک می‌ریزند و ناله می‌کنند.

صحنه‌ی عجیبی است. سرشار از عشق و احساس و مردانگی.

پ.ن.  از امام نقل است که فرموده اند: «اگر روزی اسرا برگشتند و من در میان شما نبودم، سلام من را به آنان برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود...»